تنبور سازی است که دستهای بلند و کاسهای گلابی شکل دارد و معمولاً از چوب توت ساخته میشود.
تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور کردهاست
و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید.
تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است،
ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. ا
مروزه از تنبور میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار
دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود.
ویژگیهای اجرایی آن در دوتار مشهود نیست.
تنبور را با پنجه می نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در میآیند، است.
تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.
تنبور را با چهار انگشت دست راست و بدون استفاده از مضراب مصنوعی مینوازند
و تکنیکهای دست چپ آن شبیه دیگر سازهای زهی دسته دار مانند تار و سه تار است
و مضرابهای اصلی آن عبارتند از انواع مضراب راست، چپ و شُر انواع مضراب ریز، گلریز، غنچه، دوچپ (دوتک) و …
در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است .
به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند
و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و …. شناخته شده است
و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و ….
با شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد .
و آنگونه که در فرهنگنامه ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته
در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است
و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است .
کاسه تنبوربيضي شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد .
دارای ۱۳ الی ۱۴ و حداکثر ۱۵ دستان – پرده- بوده و فواصل آن نزديك به پرده و نيم پرده است
و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبورسازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .
آنگاه كه اين محفظه صوتي به تدريج شكل بيضي پيدا كرده
و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي طويل تر و باريكتر شده
و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز اندكي بلندتر شده
و كاسه طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است كه ساز ديگري آفريده شده است .
بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است .
از جمله در ايران آن را تنبور ناميده اند .
فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به همه جا رخنه كرد
و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ،
يعني از طرف مشرق به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به هندوستان و جزاير شرقي هند نفوذ كرد.
تنبوركه در ممالك مجاور ايران به ” طنبوره ” معروف شد به تدريج به چين رسيد و موسوم به ” تنپولا ” گشت.
در يونان آنرا” تام پوراس ” ناميدند.
از يونان به آلباني رفت و آنرا ” تامورا ” خواندند .
در روسيه آنرا ” دومبرا ” ، در سيبري و مغولستان ” دومبره يا دمبوره ” نام نهادند
و در بيزلنس معروف شد به ” پاندورا ” .
ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين ساز آشنا شدند .
اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت .